loading...
پرتال تفریحی و هنری 4 چنار
Farshid بازدید : 70 پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

عشق گمشده
6
اشك از چشمانش فرو ميريخت و هيچ كس نمي دانست پشت اين در بسته دخترك شاد و شنگول روزانه شبانگاهان با ماه خود چه خلوتي دارد .و هيچ كس نمي توانست صداي هق هق گريه اوقلب را بشنود.همان قلبي كه گوشي تيز داشت و از فاصله هاي دور صداي ناله خفيف معشوقش را مي شنيد.ولي معشوق او صداي فريادهاي او را نمي توانست بشنود بلكه خود گوشهايش را گرفته بود تا صدايي ،فريادي،آوايي و حقيقتي را نشنودو بلكه هم ميشنيد و بي تفاوت مي گدشت .صداي گريه قلبي كه ازسالها پيش عاشق بودونمي خواست اين عشق را خاموش كند ولي مي گفت نمي توانم.عشقي كه به هنگام وارد قلب او شده بود ولي نابهنگام دستخوش امواج و طوفانهايي شده بود.امواجي كه گاه ترس را با خود به همراه داشت و گاه ايمان را .گاه لذت عشق را به همراه داشت وگاه سختي آن را .موجي كه آخرين دستاوردش تبديل عشق به نفرت بود.نفرتي كه از شدت عشق و شكستن بي صداي قلب او به وجود آمده بود .بي صداترين شكستني كه حتي معشوق هم نخواست صداي آنرا بشنود .تنها و تنها پژواك صداي آن شكستن در قلب اين عاشق آشفته بود .دخترك خيلي با خود كلنجار رفته بود كه باز هم او را ببخشد ولي نتوانسته بود ولي ندايي در گوش او نجواكنان مي گفت كه باز هم او را ببخش.همان كار آسان هميشگي كه اين بار سخت مينمود.در اين تاريكي شب كه فقط تاريكي و تنهايي شب همصحبت او بود پس از بسيار كوشش و سنگ زدن به قلبش با صداي هق هق گريه اش او را را بخشيد.باز هم بخشيد .،بخشيد ونفريني به جاي نگذاشت واين شادي و غم زيبايي به او مي بخشيد .بخشيد و سر به دامان پروردگار خود گداشت.فقط خدايش مي دانست كه اوهيچگاه عشق را گدايي نكرده بود.ولي "اي خداي من من بخشيده بودم با شرط باز نگشتن شدت عشق و حس دوباره دوست داشتن و دلتنگيش به قلبم.پس چرا به شرط عمل نكردي"اين ها را ميگقت و چه وحشتي و چه ترسي داشت از دوباره عاشق شدن وادامه عشق.ولي شايد هم بيشتر از آن خوشحال بود از اين واقعه.


غلبه بر ترس را هنوز ياد نگرفته بود وخوب ميدانست ترس مانع از پيروزي است .ولي عاشق بود.قلب جسور او ديگر ترسو شده بود.از همه چيز مي ترسيد .ترس از دست دادن،ترس عاشق شدن،ترس فراموش كردن و كم شدن عشقش نسبت به معشوق.ترس ضعيف شدن.،چرا كه اين عشق او را ضعيف ساخته بود.اين عشق هر دوي آنها را فرسوده كرده بود .شكوفايي عشق جاي خودش را به فرسودگي داده بود.و بزرگتر از همه اين ترس ها ترس جسور شدن دوباره قلبش.ترس از جسارت و لج بازي قلبش.اين قلب فشرده اوگاه گاهي لج مي كرد و بهانه مي آوردولي دخترك جلوي جسارت قلبش را مي گرفت ولي اين قدرت قلبش روز به روز بيشتر و بيشتر مي شود.او ديگر به سختي مي توانست با اين قدرت پنهان قلبش مقابله كند.خيلي ضعيف شده بود .هيچ سلاحي در دست نداشت.سلاح پر زور عشقش هم در زيرسر كوفت هاي پياپي،ديگر له شده بود.،بهانه قوي و قوي تر ميشد ".بهانه ديگر دير است"خيلي دير.عشق او خاموش شدني نبود ولي مي توانست اين عشق را زنده به گور كند و همانطور شعله ور خاكسترش كند .آتش را بدون خاموش كردن يخ كند.


از عقربه هايي كه بي پروا پيش ميرفتند و زمان را پشت سر مي گذاشتند وحشت داشت .عقربه هايي كه به لحظه ديگر دير است نزديك و نزديك تر مي شدند. ازاين عقربه ها نفرت داشت.مي ترسيد از جسارت قلبش كه هم خود و هم قلب معشوق را روزي بسوزاند.مي ترسيد قلبش هق هق كنان و گريان از دوري معشوق بسوزد ولي روي بر گرداند و ديگر دير است را تكرار كند.ميترسيد كه نا خواسته اين عشق به جعبه اشيا گم شده انتقال يابد.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    فیلم های سایت


    دانلود فیلم ایرانی زبرجد


    دانلود فیلم ایرانی بیگانه


    دانلود فیلم ایرانی خواهران غریب


    دانلود فیلم ایرانی کالسکه


    دانلود فیلم ایرانی روشنک


    دانلود فیلم ایرانی گروگان دو طرفه


    دانلود فیلم ایرانی آتش بس 2


    دانلود فیلم ایرانی شیار 143


    دانلود فیلم ایرانی رجب آرتیست می شود


    دانلود فیلم ایرانی خشاب خالی


    دانلود فیلم ایرانی گور طلایی


    دانلود فیلم ایرانی آرایش غلیظ


    دانلود فیلم ایرانی یک شب


    دانلود فیلم ایرانی میهمان داریم


    دانلود فیلم ایرانی مستانه


    دانلود فیلم ایرانی خانه کاغذی


    دانلود فیلم ایرانی خواب زده ها


    دانلود فیلم ایرانی رجب دلبر



    پرتال تفریحی و هنری آواتور


    آمار سایت
  • کل مطالب : 188
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 67
  • بازدید امروز : 81
  • باردید دیروز : 111
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 81
  • بازدید ماه : 4,033
  • بازدید سال : 22,579
  • بازدید کلی : 134,567